به گزارش حکایت گیلان | سیاوش آقاجانی مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی در توئیتی نسبت به فوت مهسا امینی مثالی را زده که با واکنش های تندی مواجه شده است. وی نوشته است « آیا میدانید سالانه چندین ورزشکار و تماشاچی در میادین ورزشی یا حتی حین تماشای مسابقه ورزشی در منزل دچار سکته میشوند؟! پس چرا ورزش تعطیل نمیشود!؟» 

کاری به انگیزه های پشت پرده برای ارسال چنین توئیتی هایی نداریم. ولی چنین استدلالات سستی بیشتر از این که قضیه را حل کند آن را خراب می کند. اگر بخواهیم یک مثال نقض بزنیم مثلا اگر در یکی از کارخانه های استان  کارگرانی بابت استرس سکته قلبی کنند نباید کار را تعطیل کرد و مدیرانش ( از جمله مدیرکل کار) را  بازخواست نمود؟ کسی که ورزش می کند اختیارش با خودش است، ولی کسی که گشت ارشاد می رود با اختیار خودش نرفته که چنین مثال بی ربطی را شاهد هستیم. 

البته امثال سیاوش آقاجانی کلا در کار توجیه کردن دولت مستقر هستند. ایشان یکی از منصوبان حجت عبدالملکی وزیر معزول کار هستند که البته از معدود مدیران کلی بودند که برای حمایت از آن وزیر توئیت های مختلفی را نوشته بودند. هرچه هست آقای آقاجانی هم مثل همان وزیر با کمترین سابقه مدیریتی به مقام مدیرکلی دست یافته بود و پیش از آن نهایت یکی از بازرسین اداره کل کار محسوب می شد که به لطف سخنگویی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و شاید همشهری بودن استاندار به چنین مقامی دست یافته است. حالا ما چندان هم نباید تعجب کنیم که امثال وی در هر اتفاقی نقش حامیان بی چون و چرا را ایفا می کنند. 

در مورد دختر 21 ساله ای که فوت شده قضیه تراژدی تر از این ها است که با چند توئیت آن هم اینچنین حرف هایی آن را به پایان برسانیم. یکی مثل خبرگزاری فارس انواع و اقسام بیماری ها از دیابت تا تومور مغزی را برای مهسا امینی منتشر کرده و حالا یکی مثل سیاوش آقاجانی بر اساس همان می گوید حالا سکته ای شده همان طور که ورزشکاران هم ممکن است سکته کنند. مگر سکوت  و یک تسلیت و یا حتی عذرخواهی چه عیبی دارد.  چنین حادثه تلخی این همه آسیب به کشور  زده است و با مغلطه می خواهیم بگوییم کار درست است؟! آیا مایلید صبح تا شب مردم علیه چنین حرف هایی موضع گیری کنند و شما عصبی‌ترشان کنید؟